واقعهی کربلا احیاکنندهی دین اسلام و مذهب شیعه است و چنین حرکتی باعث بهوجود آمدن مکتب و شعر عاشورایی در ادبیات فارسی شده است.
نگاهی به فراز و نشیب تاریخ بشری، بیانگر حالات اشخاص و افرادی است که در راه خدا و ایمان و عقیده خود کشته شدند که همه آنها به نوعی، از مکتب حسینبنعلی(ع) درس گرفتهاند. هر چند که حسینبن علی(ع) و شهادتش امر دیگری است. بسیارند افرادی که با میل و رغبت برای حفظ اصول انسانیت از لذات مادی و دنیوی چشم پوشیدند و جوانمردانی که در راه آیین پاک زندگی و ایمان و رهروی در طریق، حق را بر خوشیهای زودگذر زندگی ترجیح دادند، اما هیچ کدام به پای حسینبن علی(ع) نرسیدند.
دگرگونیهایی که پس از شهادت امام حسین(ع) در ابعاد مختلف جامعه بشری صورت گرفت، تولد دوباره حیات آدمی بود؛ زیرا واقعه عظیم کربلا، نه یک حادثه که یک فرهنگ است؛فرهنگی برخاسته از متن اسلام ناب که در استواری ریشهها، رویش شاخهها و رشد بار و برگهای آن، نقشی حیاتی ایفا کرده است. عاشورا هیچگاه در محدوده زمان و جغرافیای خاصی محصور نمانده، بلکه همواره الهامبخش جنبشها و قیامهای راستین شیعه و بسیاری از جنبشهای دیگر در برابر کانونهای ستم، کفر و نفاق بوده است. عاشورا، روز پر شکوه و حماسهای بود که انسانهای والا در آن، روح بزرگ و اراده سترگ خود را به نمایش گذاشتند و به جهانیان نشان دادند.
نام امام حسین(ع) شعار انقلاب علیه ظلم و ستم گردید و عاشورا به مثابه کهکشانی که تحفه و هدیه به آسمان تاریک و ظلمانی تاریخ و بهسان بارانی از ستارههاست، در شب دیجور و ظلمانی زمان. این رستاخیز عظیم، شعر فارسی را نیز بیبهره نگذاشت و شاعران بزرگ عربزبان همچون کمیت اسدی، ابوفراس حمدانی، دعبل خزاعی ظهور کردند و در قالب الفاظ و کلمات ناب، آثاری ماندگار و جاوید با تأسی از این نام و قیام، در تاریخ ادبیات عرب برای همیشه به یادگار نهادند.
عشق و ارادت به پیامبر(ص) و خاندان عظیم آن حضرت، در ادبیات گران سنگ ما نیز صبغه و سابقهای طولانی دارد و شاعران فارسی زبان نیز کوشیدهاند تا قلم خویش را از سرسبزی چمن خون رنگ کربلا عاریه گیرند تا امتی بیدار، سلحشور و مبارز علیه ظلم و ستمگر بسازند.از اینرو، قالب <مرثیه> که شعرهای همراه با نوحه و یاد انسانهای رحیل و کوچ کرده و ذکر محاسن و محامد آنها و اظهار تأسف از مرگ آنهاست، رواج یافت و در ادبیات ما جایگاهی ویژه پیدا کرد.
سرودن شعر و نوحهسرایی در مراثی اهلبیت: به خصوص ذکر مصایب شهیدان کربلا مورد تأیید شاعران زیادی قرار گرفت.با مطالعه تاریخ ادبیات، نخستین قصیده منقبت و مرثیه را در دیوان کسایی مروزی میبینیم که از این حیث او را پیشگام شاعرانی همچون رازی، شاعر شیعی قرن ششم و محتشم کاشانی پدر مرثیه سرایی کرده است. یکی از قصاید او که با این بیت آغاز میشود:
باد صبا درآمد فردوس گشت صحرا
آراست بوستان را نیسان به فرش دیبا
به عنوان نخستین سوگنامه مذهبی که به موضوع کربلا پرداخته، معرفی شده است. اما یکی از بهترین قصاید مرثیه را در دیوان سیف فرغانی میتوان یافت. او که علاقه خاصی به امام حسین(ع) داشته است، اشعار نغز و زیبایی را در مرثیه شهیدان کربلا سروده است و از جمله سخنوران قدیمی است که مردم را به اقامه مراسم تعزیت کشته کربلا و فرزند رسول خدا(ص) و ندبه در این عزا فرا خوانده است.
ای قوم در این عزا بگریید بر کشته کربلا بگریید
با این دل مرده خنده تا چند امروز درین عزا بگریید
فرزنــد رســول را بکشــتند از بهر خدای را بگریید
محتشم کاشانی یکی دیگر از پیشگامان شعر در رثای اهلبیت: است که شعرای بسیاری پس از او، به این سبک شعری روی آوردند، اما توفیق وی را نیافتند. دوازده بند او در مرثیه امام حسین(ع) و واقعه کربلا از منظومههای معروفی است که تا این زمان در مجالس عزای آن امام ،زبانزد مرثیه خوانان و روضهخوانان است:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چـه ماتم اسـت
بـاز ایـن چــه رستــخیز عــظیم است کـز زمین
بـــی نـفخ صور خاسته تا عرش اعـظم است
جـــن و مـــلک بــر آدمــیان نــوحه مـیکـنند
گـــویـا عــزای اشـــرف اولاد آدم اســـت
خـــورشید آسـمان و زمـــین نــور مــشرقـــین
پــــرورده کـــنار رســـول خـــدا، حـــسین
کــشتی شــکست خـــورده تــوفان کـــربــــلا
در خاک و خون فـــتاده به مــیدان کـــربلا
گـــر چــشم روزگار بر او زار میگــــریســت
خون مـــیگذشـــت از سر ایـــوان کربــلا
از آب هــم مــضـــایقـــه کــردند کــوفـــیان
خوش داشتـــند حـــرمت مــــهمان کــربلا
آن دم فــلک بــر آتــش غــیرت پــسند شـــد
کـز خــوف خـصم در حـرم افــغان بلند شد
کــاش آن زمـان که این حرکت کرد آســمـان
سیــماب وار گــوی زمـین ســرنگون شـدی
کـــاش آن زمــان که پیکر او شد درون خاک
جــان جهــانیـان هــمه از تـن برون شـــدی
کــاش آن زمان کــه کــشتی آل نبـی شکست
عـــالم تــمام غـــرقه دریــای خـــون شدی
آل نـــبی چـــو دســت تــظــلم بـــرآورنـــد
ارکـــان عـــرش را بــه تـلاطــم درآوردند
بـــر خــوان غــم چو عالمیان را صــلا زدنـــد
اول صـــلا بـــه ســلســلـه انـــبیا زدنــــــد
نـوبـت بــه اولــیا چــو رســید، آســـمان تـپید
زان ضـــربتی کـــه بـــه سـر شیـر خدا زدند
پـــس ضــربـتی کـز آن جگر مصطفی دریـــد
بـــر حــلق تـــشنه خــلف مــرتضی زدنـــد
روح الامـــین نـــهاد بــه زانـــو سـر حـــجاب
تـــاریک شــــد ز دیــــدن آن آفـــــــتاب
ظهور صفویان و به رسمیت شناختن مذهب تشیع، باعث تشکیل جلسات و دستهجات عادی اهل تشیع در ایام سوگواری و خواندن اشعاری در مرثیه امامان و شهیدان کربلا و عامل ارائه اشعار شعرا در مجالس سوگواری محرم و به گریه انداختن شنوندگان و به ندبه واداشتن آنان و اظهار تأسف و حزن بر شهادت امامان، به خصوص امام حسین(ع) گردید.
روی کار آمدن حکومت شیعه مذهب صفوی و علاقه ویژهای که برخی از سلاطین آن خاندان مانند شاه طهاسب به احیای مفاخر و اندیشههای مذهبی از خود نشان میداد، سبب شد که ادبیات، به ویژه شعر فارسی به مسیر تازهای راهنمایی شود که به مدح و عنایت ویژه به قلمرو تعلیمات مذهبی و تذکار حوادث و مصیبتی که بر امامان معصوم، به خصوص امام حسین(ع) گذشته بود، انجامید. در نتیجه عدهای از شاعران این عهد، اعم از شیعه و سنی دارای مراثی برای اهل بیت: هستند و نظم منظومههای طولانی به وسیله شاعران شیعی آغاز شد.
اگر چه در ادبیات ایران و در دورههای حکومت آلبویه، توجه و گرایش کمی به اشعار مذهبی یافت میشود؛ ولی اوج این عنایت و دل بستگی در اشعار مذهبی به ویژه مراثی امام حسین(ع) را باید در دوره صفویه جستجو کرد که تا امروز نیز ادامه دارد.
کمالالدین بافقی معروف به وحشی بافقی شاعری غزل سراست و از این جهت شهرتی به سزا دارد، اما قصایدی نیز در منقبت امامان شیعه با حال و هوایی خاص دارد. ترکیببندی شامل پنج بند در شرح حال حادثه کربلا دارد که از مهمترین ویژگیهای آن، بیان و قدرت والا و یک نواختی و آهنگین بودن آن است:
روزی است این که حادثه کوس بلا زده است
کـــوس بـلا بــه معرکة کربـلا زده اســت
روزی است این که دسـت ستـم پـیشه جــفا
بر پــای گلبن چمن مـصطفـی زده اســــت
روزی است این که خشک شد از تاب تشنگی
آن چشمهای که خنده بر آب بـقا زده است
روزی اســـت ایـــن کـــشتة بــــیداد کـربلا
زانـــــویِ داد در حـــرم کـبریا زده اســت
امــروز مــاتـمی است که زهرا گشاده مـوی
بر سـر زده زحسـرت و واحــسرتا زده است
یـــعنی مــحرم آمـــد روز نــدامــت اســت
روز نــــدامت چـــه، که روز قیامت اسـت
ایـن مـاتـم بــزرگ نـــگنجد در ایـن جـهان
آری در آن جــــهان دگـر نیز این عزاسـت
حاجی سلیمان بیدگلی معروف به صباحی بیدگلی نیز که شاعر توانای قرن دوازدهم و سیزدهم است، ترکیببندی چهاردهبندی در مرثیه کربلا دارد که کم نظیر است:
افـــتاده شــامــگه به کــنار افــق نـگون
خورچین سربریده از این تشت واژگون
افــتاده رایـــت صـــف پیـــکار کــربلا
لب تشــنــه صید وادی خونخوار کربلا
چـون شد بـساط آل نـــبی در زمانه طـی
آمــــد بــهار گـلشن دین را زمـان دی
یــارب تـو آگهی که رعایت نکرد کسی
در حــق اهــلبیت نــبی حـــرمت نبی
چون تشنگی عنان ز کف شاه دین گرفت
از پشت زین قرار به روی زمین گرفت
شـــد بـــر سـنان چــو سـر شـاه تــاجدار
افــکند آســمان به زمین تاج زرنـــگار
چـــون راهــشان بـه مـعرکـه کـربلا فـتاد
گردون به فـکر شـورش روز جزا فـتاد
این رفته سر به نــیزه اعـدا حـسین توست
وین مانده بر زمین تن تنها حسین توست
این لالهگــون عــمامه کـه در خلد نهر او
معجر کبود ساخته زهــرا حسین توست
بنگر بـــه حـــال زار جـــوانان هــاشـمی
مـــردانـشان شهید و زنـــان در عزا ببین
بـــیشــرم امـــتی کـــه نـترسیده از خدا
بر عتـــرت پـــیمبر خـــود پرده در ببین
میرزا شفیع شیرازی، متخلص به وصال شیرازی، شاعری خوش نویس و از زمره بزرگان شعر و ادب دوره فرمانروایی فتحعلی شاه به شمار میآید و از جمله شاعرانی است که هیچگاه شاعری را وسیله معیشت و نردبان ترقی در دستگاه دیوانی قرار نداد. وی در مرثیه سرایی به شیوههای محتشم دستی قوی داشت، به گونهای که او را بهترین مرثیه سرایان اهلبیت عترت: به شمار آوردند. مراثی وصال بالغ بر دو هزار بیت است که اغلب به صورت ترکیببند و مثنوی سروده شده است. ابیات زیر از اوست:
ایـــن جـامه سیـاه فـلک در عزای کیـــست
وین جیب چاک گشته صبح از برای کـیست
ایــن آه شــعلهور کــه ز دلها رود به چـرخ
ز انـــدوه دلگـداز و غم جان گزای کـیست
صاحب عزا کسی است که دلهاست جای او
دلها جز آنکه مونس دلهاست جای کیسـت
آری خداست در دل و صاحب عزا خداست
ز آن هـــر دلـــی بـــه تـعزیه شاه کـربلاسـت
شاهــنشهی کــه کشور دل تـــختگاه اوست
مـــحنت ســپاه دار و مـصیبت ســـپاه اوسـت
آن شــــاه بیرعـــیت و ســـردار بــیسـپاه
کاسلام در حمایت و دیــــن در پـناه اوســت
آن سیـــد حـــجاز که در کیش اهـــل راز
کفر است سجدهای که نه بر خاک راه اوست
میرزا احمد شیرازی متخلص به وقار، نخستین فرزند وصال شیرازی است که به سال 1298 متولد شده است. شعری زیبا در مرثیه کربلا دارد که با این بیت شروع میشود:
یا رب چه روی داد که شهری پر از عزاسـت
یا خود که شد ز دست که این تعزیت به پاست
بـــر هــر کــه بــنگرم ز مصیبت فســرده دل
بــر هـر کــه بــگذرم ز عـــزا نــیلگون قباست
مــــردم فـــغان و نــوحه بــرای خـدا کــنند
یـا رب که در گذشته که صاحب عزا خداست
گر در فلک غمی است چرا خاک پر خروش
ور در زمـــــین عزاست چرا چرخ پر صداست
هــم آسمان شنا ســدش از رتــبه هـم زمـین
یا کیست ایــن که با همه یار است و آشنـاست
وآن کسکه هست باهمه کس آشنا ودوست
سلطان اولــــیا و شــــهنـشاه کــــربــــلاسـت
مـــطلوب آفـــرینش و مـــحبوب عــــالمین
ســـبط رســـول و مـــــخزن اسرار حق حسین
شاعران دوران معاصر ما نیز از شعر عاشورایی غافل نبودهاند و بخش مهمی از اشعار خود را به این واقعه عظیم و شورانگیز تخصیص دادهاند. ورود حماسه کربلا به حیطه شعر، به یقین یکی از عوامل ماندگاری و پایایی نهضت عاشورا است؛ زیرا حضور پر رنگ شعر در روایت ماجرا و قالب نافذ مرثیه در سوگداشت ماجرا، از سویی پیوند دهنده میان عواطف و دلهای سوخته و حقیقت ماجرای ظهر عاشورا است و از سوی دیگر به نوبه خود سبب غنا و اعتلای اشعار و مراثی است. ادبیات عاشورایی، از غنیترین و حماسیترین ذخایر فکری و احساسی شیعی است که برخی از شاعران همچون محتشم کاشانی تمامت شهرت خود را مدیون همین ذخیره فکری ـ احساسی شیعیاند.
ه خ/ ص گ